مقاله مشکلات زنان سرپرست خانوار

همیار دانشجو
مقاله مشکلات زنان سرپرست خانوارآسیب های زنان بی سرپرست با بهترین کیفیت در ادامه قسمتی از این مقاله را می توانید مشاهده کنید :
ضرورت اشتغال زنان خود سرپرست
۱- تامین اقتصادی خانواده : گاهی ضرورت ایجاب می کند که زنان برای تامین معیشت خود و فرزندان کار کنند و وظیفه نان آوری خانواده را بر عهده می گیرند در چنین وضعیتی ضرورت کار برای او صورت جدیدی پیدا می کند و ناگزیر باید به آنان تن دهد.
۲- ضرورت اجتماعی : گاهی بانویی کار می کند بدان خاطر که ضرورت اجتماع آن را ایجاد می کند مثلاً بانویی که پزشک است در شهر خود مورد توجه و نیاز بانوان دردمند است طبیعی است که زنان بیمار اگر به پزشک خانم مراجعه کنند به مراتب راحت ترند از آنند که به طبیب مرد مراجعه کنند.در این صورت برای فرزندان باید اندیشید که محل کار را نزدیک خانه باید گذاشت به گونه ای که امکان سرکشی و مراقبت از فرزند باشد.

مقاله آسیب های اجتماعی زنان

عوارض اشتغال زنان
۱- برای خود زن : اشتغال دائم برای زنان موجب می گردد که او شادی و نشاط زنانه را از دست بدهد خستگی ناشی از کار ، فرسودگی عاطفی از برخوردها درمحیط کار- دوری از کانون خانواده.
۲- عوارض برای خانواده : خانه ای که درآن مادر وجود نداشته باشد خانه نیست ، بلکه ویرانه ای است کودکی که درخانه مادر ندارد دیگر آن خانه برای او خانه نیست بلکه آشیانه ای است زیرا مادر با رسیدگی به امور خانه و زندگی فرزندان آن محیط جاذب می سازد آن چنان که اعضا خانواده رغبت می کنند به خانه بیایند و در آن آرامش یابند.
۳- عوارض برای کودکان : در بعد عاطفی اشتغال زنان برای کودک یک محرومیت است محرومیت از نوازش ، کودک ناگزیر است در غیاب مادر در خانه بماند یا به خانه مادربزرگ یا به مهدکود برود به هر حال هیچ کدام مادر نمی شود.
۴- در بعد اخلاقی : اشتغال زنان موجب می گردد که آنها از حال فرزندان خویش غافل بمانند و همچنین ممکن است تربیت کودک به خطر افتد و زمینه برای انحراف و لغزش فراهم آورد.
۵- در بعد رفتاری : اشتغال زنان موجب می شود تا توقعات و انتظارات کودک برآورده نشود و زمینه را برای کجروی ها فراهم سازد او برای اعتراض به مادر به لجبازی روی می آورد.
۶- عارضه در رشد و نمو فرزندان
۷- در سلامت کودک که به امور غذا و جشن کودک توجهی نمی شود.
۸- در معرض لغزش و انحراف
مشکل کودکان بی سرپرست
فرزندانی که در خردسالی و نوجوانی برای تامین معاش خانواده کار می کنند از آموزش مسائل اساسی زندگی باز می مانند شادابی و توان خود را از دست می دهند علاوه بر این محیط کار ، خطرات ناشی از کار ، وضع روانی کودکان و جوانان در حین کار همه مسائل ممکن است که کودک و نوجوان را به فساد کشاند کودکان خانواده های بی سرپرست حاضرند بمیرند ولی شاهد وضع ترسناک فقر خانواده خود نباشند.احساساتشان جریحه دار است زیرا خود را فردی زبون می یابند از آن جهت که نمی توانند کاری برای خانواده خود كنند و زير بازوي آنها را بگيرند.

دانلود مقاله مشکلات زنان سرپرست خانوار در قالب word به صورت کامل در ۱۱۰ صفحه به قیمت ۹۹۰۰ تومان که لینک دانلود بلافاصله بعد از پرداخت نمایش داده می شود.

مشکلات زنان سرپرست خانوار

آسیب های زنان بی سرپرست

مقدمه :
پدیده بی سرپرستی عمری طولانی و به درازی طول سالیان خلقت دارد گروهها و جماعات آدمی در دسته های کوچک و بزرگ در کوهها ، دشتها ، جنگلها و در حواشی رودخانه دائماً در معرض آسیب و هجوم کنترل شده طبیعت اطراف قرار داشت سیل ، زلزله ، حملات وحوش و تهاجم گروههای متجاوز پیوسته بشر را تهدید می کرد که حاصل آن شکستن ستون های خانه بود و ایجاد بی سرپرستی ، سالیانی پس از آن اگرچه در راستای رشد تمدن انسان ، اجتماعات و ضایعات طبیعی کاهش پیداکرده ابزار و عوامل نابود کننده در دست و کنترل زور مداران قرار گرفته و دامنه آن وسعت یافته به طوری که جبران آن تا نسلها میسر نگردید.آسیبهای ناشی از جنگلهای قوم و قبیله ای از محدوده خرابیها و سیل و زلزله گذشت و ویرانیهای مغول و بربر ، نابودی مردان و کنیزی و غلامی و زنان و کودکان را به دنبال آورد.

پس از مرگ قرون وسطی و زایش نسل رنسانس شکل ضایعات انسانی نیز دگرگون شد چرا که صاحبان قدرت باید ابزاری برای مهار انسان آزاده می یافتند.جنگلهای اول و دوم ضربه مهلکی بر پیکره جامعه بشری بود که ویرانی و سرگردانی و بی سرپرستی فراوانی در پی داشت اگر چه امروز دامنه و وسعت جنگها از جهان کاسته است لیکن شیفتگان و تشنگان قدرت به اشاعه انحراف و کجروی هایی پرداختند جنگ بی پایانی آغاز گشت و با ما اشاعه و اعتیاد و فحشاء در یک کلام ، نابودی ارزشهای اخلاقی و به صدا درآمدن مرگ در جهان- مهلک ترین ضربه ها بر ارکان مقدس خانواده وارد شد که موجب متلاشی شدن پایه های استوار خانواده و در نتیجه بی سرپرستی و در نتیجه بی سرپرستی و بی پناهی گردید.

این قصه همچنان استمرار می یابد و انسان سرگشته هر روز در جستجوی ایده آلها دست به دامان هیپیسم ، بیتلیسم ، پانکیم و… می زند و اینها همه فریاد نسلی است که اساس و بنیان خانواده را حریم امنی برای خواسته ها و نیازهای فطری خویش نمی یابد.
در سده های گذشته در جامعه ما توجه به اعتقادات و باورهای اسلامی مردم با پدیده بی سرپرستی و فرزندان بی سرپرست به شکل مطلوب و طبیعی آن که همانا حمایت و نگهداری از اینان در خانواده بود برخوردار می کرده است.اما به مرور زمان با رسوخ فرهنگ غرب در جامعه و ظهور پدیده شهر نشینی مهاجرت روستاییان به شهرها ، تغییر شغل و تبدیل خانواده های گسترده به خانواده های هسته ای گرایش جامعه به صنعتی شدن ، غرب زدگی ، نمایش های انسان دوستانه ، رژیم سابق ، حاشیه نشینی ، اشاعه فساد و فحشا و هرزگی و بی بند و باری و در نتیجه فراموش شدن ارزشها و اخلاق والای اسلامی ، بندهای عاطفی و پیوندهای انسانی در بسیاری از خانواده ها گسسته شد و نهایتاً بسیاری از اطفال بی گناه و معدوم در جامعه بلاتکلیف و بی سرپرست باقی ماندند.

مقاله آسیب های زنان بی سرپرست

بیان مسئله
پدیده از دست دادن مرد به عنوان سرپرست و نان آور خانواده عمری طولانی و به درازای سالیان خلقت دارد.گروهها و جماعات آدمی ، در دسته های کوچک و بزرگ در کوهها ، دشتها ، جنگل ها و در حواشی رودخانه ها در معرض آسیب و هجوم کنترل نشده طبیعت اطراف قرار داشتند.سیل ، زلزله و تهاجم گروههای متخاصم پیوسته بشر را تهدید می کرد که حاصل آن شکستن ستون های خانه بود.سالیان دراز پس از آنکه اگر چه در راستای رشد تمدن انسانی تهاجمات و ضایعات طبیعی کاهش یافت ، لیکن عوامل دیگری جایگزین گشت که منجر به بی سرپرست شدن خانواده ها گشت از جمله این عوامل می توان به طلاق ، یا متارکه ، ناپدید شدن والدین و… اشاره کرد.مجموعه این عوامل سبب نابسامانی خانواده و محرومیت و آسیب پذیری این قشر از جامعه می گردد.در قوانین مدنی از این قشر تحت عنوان بی سرپرست یاد می شود و در واقع به علت نظام مرد سالاری که بر کشور حاکم است خانواده ای را که فاقد مرد است بی سرپرست می خوانند ، در حالی که واقعیت چیز دیگری است.هنگامی که خانواده ای به هر علتی سرپرست مرد را از دست می دهد این زن است که سرپرستی خود و یا فرزندانی دارد و زن در غیاب همسرش نقش دو گانه ای را در خانواده ایفا می کند.او از یک طرف مادر است و وظایف مادری را داد و از طرف دیگر باید نقش پدر را نیز در خانواده ایفا نماید.
در روابط اجتماعی در جامعه ما ، نظام مرد سالاری حاکم است بنابراین اولین تاثیری که عدم وجود سرپرست مرد در خانواده می گذارد ، این است که روابط اجتماعی خانواده فاقد سرپرست مرد دچار اختلال می شود و ارتباطات اجتماعی آنها محدود می گردد چنین خانواده هایی از لحاظ روحی و روانی و مسائل عاطفی دچار مشکل می شوند.یعنی احساس می کنند که پناهگاه مطمئن و قابل اطمینانی ندارند این مسئله در بسیاری از تحرکات فردی و اجتماعی خانواده های به اصطلاح بی سرپرست (خود سرپرست) اثر نامطلوب می گذارد.
مشکل دیگر دغدغه ها و دل نگرانی های تامین معاشاست که زنان بی سرپرست (خود سرپرست) دچار آن می شوند اگر زن بخواهد شاغل باشد با مشکل مواجه می شود.مشکلات اشتغال زنان در شهرهای کوچک ، بیش از شهرهای بزرگ است چون بیشتر زنان جذب مشاغل خدماتی و اداری می شوند و این مشاغل در شهرهای کوچک زمینه ندارند از طرفی به دلیل درگیر بودن زنان فاقد سرپرست رد با مشکلات روزمره ، آینده نگری و برنامه ریزی و سرمایه گذاری مادی و معنوی برای آینده در این خانواده کمتر به چشم می خورد به خاطر نیازهای اقتصادی و عدم تمکین مالی ، دختران این خانواده ها در سنین پایین ازدواج می کنند پسران هم زودتر از موعد روانه بازار کار می شوند و معمولاً نمی توانند تحصیلات بالایی داشته باشند.
با از دست دادن سرپرست ، مادر خانواده بار مسائل اقتصادی خانواده را به دوش می گیرد.
لذا از تربیت فرزندان و انجام وظایف مادرانه باز می ماند.این واقعیت در خانواده هایی که مادر خانواده میان سال یا جوان است و بچه ها سن کمی دارند ، دارای اثرات آسیبی بیشتری است.در این خانواده ها به دلیل کار و فشار روانی ، مادر دچار پیری زودرس و بیماریهای جسمی می شود و فرزندان از تربیت ناقصی برخوردار می شوند که این امر در شخصیت فردی اجتماعی آینده آنها تاثیر منفی می گذارد.معضل دیگر مهاجرت خانواده هایی است که سرپرست مرد خود را از دست داده اند چنین خانواده هایی به خاطر مسائل اقتصادی از مرکز شهر به حاشیه شهر نقل مکان می کنند و در حاشیه شهرها در معرض انواع و اقسام دامهای اجتماعی نظیر فساد و اعتیاد و بزهکاری قرار می گیرند و یا مورد سو استفاده افراد سودجو واقع می شوند.
در حال حاضر در کشور ایران دو نهاد از کودکان و زنانی که فاقد سرپرست هستند حمایت می کنند.سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) و البته تعداد زیادی از خانواده هایی که دارای سرپرست زن هستند از طرف هیچ نهادی حمایت نمی شوند.
قوانین مربوط به حمایت از این خانواده ها دارای ضعف های بسیاری است و یا علت عدم بودجه اجرا نمی شود.اینکه خدمات سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) تا چه حد پاسخگوی نیازهای آنان است قابل بحث و بررسی است.

فصل دوم
پیشینه پژوهش
بخش اول : تاریخچه بی سرپرستی در ایران
به طوری که شواهد تاریخی اذعان می کند حمایت از کودکان یتیم و بی سرپرست سابقه طولانی دارد از قرار معلوم حمورابی حکمران مشهور بابل دو هزار سال قبل از میلاد مسیح از زنان بیوه و یتیم مراقبت می نموده و بسیاری از قوانین را پایه گذاری کرده در زمینه حمایت از یتیم و بی سرپرست بوده است ، از طرفی توجه به ایتام به صور گوناگون انجام می شده ، از جمله فرزند خوانندگی که حدود هشت قرن قبل از میلاد در مصر وجود داشته و در زمینه ارث تفاوتی میان فرزندان طبیعی و فرزند خوانندگان وجود نداشته و پسر و دختر بطور مساوی بهره می گرفتند.
فرزند خواندگی در سایر جوامع مانند هند ، ایران و چین که به حفظ کانون خانواده اهمیت می دادند.مرسوم بوده و خانواده هایی که فاقد فرزند بودند بر حسب عادت ملی با شیوه های مخصوص خود فرزند خوانده می گرفتند.

در زمینه برخورد با پدیده بی سرپرستی در ایران قدیم انجام گرفت و سعی شد با توسل به افراد سالمند اطلاعاتی از گذشته به دست آید ، مشخص گردید شیوه برخورد با مسئله بی سرپرستی در گذشته در سه نقطه مورد بررسی ، تقریباً یکسان بوده ، با اطلاعاتی که از سایر نقاط ایران در اختیار داریم نیز یکسان و شبیه به هم می باشد.که اکثراً در غالب نهادهای غیر رسمی و مذهبی بوده است.اگر چه کشور به لحاظ وسعت زیاد ، وجود اقوام و ادیان متفاوت ، پاره فرهنگ های مختلف وجود دارد ، معهذا نحوه برخورد با پدیده بی سرپرستی در همه نقاط و میان تمامی اقوام و ادیان نزدیک به هم بوده است.
بر طبق سنن و رسوم کلیسای ارامنه گریگوری ، نگهداری و حمایت از کودکان بی سرپرست ، وظیفه شرعی هر فرد ارمنی گریگوری می باشد.انجمن کلیمیان ایران نیز اعلام داشته اند که مشکلی بنام بی سرپرستی وجود ندارد چرا که اطفال فاقد والدین توسط اقوام و بستگان نزدیک تر نگهداری می شوند.مسلمانان و زرتشتیان ایرن نیز ، شیوه هایی را در نظر گرفته و نصب العین خویش قرار داده اند. بنابراین ملاحظه می شود که در ارتباط با پدیده بی سرپرستی یک حرکت مذهبی ایران شمول وجود داشته اند ، لذا نگرش و توجه به پرورشگاه و نهادهای رسمی دیگر ، یک امر نو و وارداتی می باشد.
حمایت از بی سرپرستان ، قبل از انقلاب اسلامی
در اولین دوره مجلس شورای ملی سابق ، طرح مربوط به ایجاد دارالایتام ، برای کودکان سر راهی ، توسط نمایندگان تهران ، مطرح می شود که عموم نمایندگان اعلام آمادگی می کنند که با پرداخت جزئی از حقوق خود ، مرکزی را برای این امر بوجود می آورند.در دوازدهم خردادماه ۱۲۸۶ ه.ش اولین قانون با عنوان قانون بلدی تصویب شد که به موجب آن ، مسئولیت مراقبت و نگهداری از بچه های سر راهی و بی سرپرست به شهرداریها تفویض شد.
جمعیت هلال احمر یا شیر خورشید سابق در سال ۱۲۹۶ ، بنیانگذاری شد و در کنار وظایف مشابهی مانند جمعیت های مشابه در دنیا ، وظیفه دیگری به عهده گرفت که تاسیس پرورشگاه بود.
در تاریخ ۲۵ دی ماه ۱۳۱۸ کمیسیونی تحت عنوان کمیسیون خیریه با هدف جمع آوری و اعانه در جهت بهبود معاش بینوایان تشکیل شد و گزارش امر ، به نخست وزیر وقت ارائه شده است.
جمیت خیریه ، در چهاردهم دیماه ۱۳۱۹ به وجود آمد تا ریاست آن را ، فوزیه همسر اول شاه عهده داشت که با هدف حمایت از مادران ، نوزادان و بینوایان تشکیل شد ، این جمعیت از بدو تاسیس وابسته به بنیاد پهلوی بود ، لکن از نظر مالی و بودجه کاملاً مستقل عمل می کرده است.انجمن شهر تهران در تاریخ پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ ، اداره امور بنگاههای خیریه شهرداریها را در مجموعه ای بنام بنگاههای بهداری و معاونت عمومی شهرداری تهران را اداره پرورشگاه ، تیمارستان ، نوانخانه و شیرخوارگاه را عهده دار بود تصویب می نماید.
انجمن ملی حمایت از کودکان ، برای نخستین بار در سال ۱۳۳۹ تحت عنوان «کمیته ایرانی ستمداد ملل به نفع کودکان وابستگان به صندوق بین المللی کمک به کودکان سازمان ملل متحد «یونسیف» زیر نظر اشرف پهلوی تاسیس گردید در اساسنامه انجمن تشریک مساعی با موسسات دولتی ، ملی و شهرداریها به منظور کمک به کودکان در جهت پیشرفت و بالا بردن سطح زندگی آنان ، با جمع آوری اعانات نقدی ، همکاری در برنامه های بهداشتی پرورشگاهها اقدام به تاسیس موسسات تفریحی، تربیتی و اجتماعی ، اطلاع کودکان خاطی و عقب افتاده ، برنامه های تامین کادر فنی و بهداشتی ، برای موسسات یاد شده آموزش مادران ، کمک به بهبود و تغذیه کودکان و نگهداری کودکان مادران شاغل از جمله وظایف انجمن ذکر گردیده و تغذیه کودکان و نگهداری کودکان مادران شاغل از جمله وظایف انجمن ذکر گردیده است.

بعد از انقلاب اسلامی انجمن تغییراتی یافت که شامل تابعیت ایرانی انجمن ، تمرکز انجمن در تهران و ایجاد شعبات در شهرستانها ، تحقیق و بررسی مسائل کودکان ، همکاری در اجرای طراحها و برنامه های حمایتی از کودکان ، همکاری با یونیسف و بررسی مشکلات تغذیه کودکان گردید.در سال ۱۳۴۱ بنگاه مستقل معاونت عمومی ، با بنگاه پرورش کودک ، ادغام و سازمان تربیتی شهر تهران را به وجود آورد که در سال ۱۳۴۴ با تصویب وزارت کشور ، قائم مقام انجمن شهر رسید و از سازمان تربیتی ، به سازمان تربیتی شهرداری پایتخت تغییر نام داد.
از این تاریخ ، تا وقوع انقلاب اسلامی ،تحول اساسی دراین زمینه به وقوع پیوست.
حمایت از بی سرپرستان «بعد از انقلاب اسلامی»
بطور کلی پس از انقلاب اسلامی ایران پنج تحول اساسی در سازمانهای خدمات اجتماعی به وجود آمد.
اولین تحول : (سال ۱۳۵۸) سازمانهای مختلف خدمات اجتماعی ، در وزارت بهداری ادغام شدند و وزارت بهداری پدید آمد.
دومین تحول : بهار ۱۳۵۹ بر اساس تصویب تصویب شورای انقلاب ، سازمان بهزیستی به وجود آمد و سازمانهایی که در وزارت بهداری ادغام شده بودند به سازمان بهزیستی واگذار شدند.
علاوه بر آن ، سازمانهایی چون کمیته امداد خمینی و بنیاد شهید قرار شد تا هماهنگ با سازمان بهزیستی شوند.
سومین تحول : بعضی از سازمانهای خدمات اجتماعی ،با تجدید سازمان و تغییر نام ، ادامه حیات دادند (شیر و خورشید هلال احمر).
چهارمین تحول : بعضی از سازمانها منحل شدند.
پنجمین تحول : نهادهای انقلاب اسلامی به وجود آمدند که به شرح وظایف عمده یکی از آنان بنام کمیته امداد می باشد.

بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار

تحقیق در مورد زنان سرپرست خانوار

Article on female head of household

مشکلات روانی زنان سرپرست خانوار

جهت دانلود مقاله مشکلات روانی زنان سرپرست خانوار از فرم زیر اقدام نمایید.

تعداد صفحات نوع فایل قیمت
110 word 9,900 تومان

مقاله مشکلات زنان سرپرست خانوار



لینک دانلود فایل خریداری شده بلافاصله بعد از پرداخت نمایش داده می شود.
اشتراک در
اطلاع از

0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها