نمایش شادی آور زنانه

 نمایش های شادی آور؛ میراثی از سنت های نمایشی ایرانی

 

یکی از انواع نمایشی که به نوعی جزو میراث فرهنگی _ هنری ما محسوب می شود ، نمایش های شادی آور سیاه بازی یا تخت حوضی است.. به نظر می رسد که نمایش های سنتی همچون سیاه بازی یا تخت حوضی یا روحوضی و زیر مجموعه های نمایش شادی آور می تواند در تئاتر معاصر ایرانی به جایگاه بهتری برسد. هر چند که کانون نمایش های سنتی و جشنواره تئاتر سنتی و آیینی برای حفظ و نگهداری آن به فعالیت می پردازند. اما این کافی نیست؛ زیرا نگاه مقطعی و دوره ای به این نوع تئاتر می تواند تنها به همان صورت مقطعی و دوره ای موثر باشد. زیرا با گذشت یک سال یا بیشتر نمی توان فعالیت های مستمر و برنامه های اساسی را برای آن پی ریزی کرد و این نوع نمایش از پس هر دوره جشنواره یا فعالیت های سالانه کانونی به طور منقطع کاربرد پیدا می کند. در واقع در دوره ای نمایش سنتی تقلید یا شادی آور و زیر مجموعه های آن به منصه ظهور می رسد و در دوره ای این فعالیت ها قطع می شود و نمی تواند تاثیرات فرهنگی خود را تمام و کمال نمایان سازد.

نمایش های شادی آور که خود دارای انواع و اشکالی است اکنون تنها یکی دو نوعش به ما ارث رسیده و انواع دیگرش به مرور زمان مورد بی توجهی، بی مهری و فراموشی همیشگی واقع شده و از بین رفته است. نمایش هایی که اکنون اگر وجود داشتند، شاید شکل متکامل تری پیدا می کردند و تنها در لا به لای تاریخ نمایشی از آنها سخن به میان نمی آید و آنان در سطور تاریخ مدفون نمی شدند. کوسه برنشینی، نوروز خوانی، میرنوروزی، بازی های نمایشی زنان و کودکان، کچلک بازی، بقال بازی و شبیه مضحک نوعی دیگر از نمایش های سنتی و میراث فرهنگی و نمایشی محسوب می شوند.

بیضایی در کتاب نمایش در ایران می نویسد: «در این گونه نمایش ها، ضمن نمایاندن مفاسد سطحی مردم، افراد طماع و مال پرست مورد هجو قرار می گرفتند. و نمایش حسن کچل نمونه ای از کچلک بازی است.»
متنی بدون از پیش نوشته شده بود و در واقع به صورت بداهه اجرا می شود.  بیضایی در همان کتاب
می نویسد: «بنابراین هنر تقلید در این نوع نمایش در بازیگری و اجرا بود نه در ارزش متن و داستان.»
در این نوع بازی صحنه بدون ابزار و دکور و اشیا توسط بازیگر جان می گیرد. در واقع بدن بازیگر تنها وسیله ای برای نشان دادن همه چیز داستان یا موضوع نمایش است. در این نوع نمایش بازیگران و کسانی که با او به سخن می پردازند، به زبان عامیانه و به زبان کوچه و بازار و یا همان آرگو سخن می گویند . جسارت و بی پروایی و طنازی نیز از ویژگی های ساختار زبانی این بازی محسوب می شود. این نوع نمایش ها پیشتر نیز توسط دوره گردها یا گروه ها و افرادی مستقر در قهوه خانه ها و شهرها به اجرا در می آمد.

بیضایی در همان کتاب تقلیدها را برای آسان شدن کار به چهار دسته تقسیم می کند:

۱ _ تقلیدهای تاریخی و اساطیری که در آنها اشخاص بازی و ماجرای بازی همه از افراد و ماجراهای شناخته شده اسطوره ها و تاریخ بودند.

۲ _ تقلیدهای مربوط به زندگی روزمره که در آنها اشخاص اصلی بازی همه از طبقات موجود و مردم هم عصر بازی بودند.

۳ _ تقلیدهای تخیلی که کل بازی به سوی تخیل و آرزو کشیده می شود.

۴ _ تقلیدهای شبه اخلاقی که در آنها تیغ انتقاد کند شده و شعارگویی فراوان است.

 

تعداد صفحات نوع فایل
13 word
اشتراک در
اطلاع از

0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها